جهاد تبیین در دو سطح!
انتشار هدفمند اطلاعات، یا همان مدیریت افکار عمومی، از قدیم الایام به شکل موسیقی باکلام و نقاشی بر دیوارۀ غارها وجود داشت، اما بعد از اختراع خط، به شکل سنگنوشته، کتیبه های گلی، کتاب، روزنامه، مجله و یا تابلوهای تبلیغاتی ادامه پیدا کرد تا این که در مرحلۀ سوم با اختراع رادیو، تلویزیون و سینما، حجم بیشتری پیدا کرد و سرانجام در عصر جدید با گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات اینترنتی، مرزهای جغرافیایی و سرزمینی را در نوردید و با ماهیتی پیچیده و مخوف در قالب تهاجم ترکیبی، جنگ ادراکی گسترده ای را ضد ملت ما آغاز کرده است.
در جنگ ادراکی، بنیان خانواده، اخلاق، دیانت، تاریخ، فرهنگ، اقتصاد، سیاست، امنیت و حاکمیت جامعه به صورت یکجا مورد هدف قرار گرفته که حامیان جبهۀ مقاومت، جز تسلیم یا رویارویی با آن چارۀ دیگری نخواهند داشت.
از تفاوت های تهاجم نرم با جنگ سخت، مقایسۀ نیرو، مهمات و تفنگ در این دو جنگ است. یعنی محتوا در جنگ نرم معادل گلوله و فشنگ در جنگ سخت است و رسانه، به جای اسحله است و کاربران رسانه ها نیز به منزلۀ سرباز یا افسران خط مقدم محسوب می شوند.
در جنگ سخت یک قبضه تفنگ، تعداد زیادی گلوله شلیک می کند، اما در جنگ نرم و در فضای مجازی، یک نوع گلوله از قبضه های متعدد شلیک می شود تا مجال دفاع را از حریف برباید و تلفات بیشتری به او وارد کند. فی الواقع در جنگ نرم، فقط انتشار وسیع محتوا است که می تواند تأثیرگذار و تعیین کننده باشد. هرچند که کیفیت محتوی نیز دارای اهمیت است و درجای خود نقش کلیدی دارد...
با این شناخت، باید گفت که جهاد تبیین، تنها راه پیشگیری از تهاجم ترکیبی دشمن است. اما جهاد تبیین الزاماتی دارد که التزام و پایبندی به آن در دوسطح مردم و حاکمیت، اجتناب ناپذیر است و بی توجهی به آن چه بسا اندلسی دردناک تر و فاجعه بارتر از گذشته را برای اسلام و ایران رقم خواهد زد.... در این باره دو نکتۀ اساسی حائز اهمیت است:
نکتۀ اول: معطوف به عزم و ارادۀ حاکمیت است که باید از جبهه خودی و از ارکان نظام آفت زدایی کند و این اقدام را در صدر برنامه های خود قرار دهد. به قول جلال الدین محمد بلخی: اول ای جان دفع شرّ موش کن // وانگهی در جمع گندم کوش کن.
نکته دوم: توأمان معطوف به ارادۀ دولت و هوشیاری ملت است. یعنی در هر دو سطح باید مسئولانه بیاندیشیم و بپذیریم که در سنگر نگهبانی چُرت نزنیم، در موضع پدافندی آماده و هوشیار باشیم، تجهیزات دیدبانی خود را ارتقاء دهیم. کاربرد هریک از سلاح های سبک و سنگین تهاجم ترکیبی را بیاموزیم، بُرد مفید و مؤثر آن ها را بدانیم، انواع فشنگ های جبهۀ مقابل را بشناسیم، سامانۀ هوشمند دشمن را دائماً رصد کنیم، فاصلۀ خود با دشمن را به درستی تخمین بزنیم. مراقب آتش تهیۀ و عملیات فریب او باشیم، در برابر حملات سنگین دشمن سازه های بتن آرمه بسازیم، تکنیک ها و تاکتیک های جدید حریف را برملا کنیم، سامانه رهگیری جبهۀ مقابل را از کار بیندازیم، مهارت سربازان خودی را در خنثی سازی انواع تله های انفجاری و مین های فریبنده افزایش دهیم، معبرهای نفوذی دشمن را مسدود و مآلاً آسمان هدف هایش را قیراندود کنیم...
اگر چنین کردیم می شود مطمئن باشیم که در مسیر جهاد تبیین، راه پیشروی برای ما باز است وگرنه باید منتظر فروریختن قُلّه های اعتبار و قَلعه های اقتدار خود و نسل های بعد از خود باشیم.
پ.ن: تهاجم ترکیبی، تعبیر جدید است از مقام معظم رهبری
سلام
یکی از دوستان ما چند سال پیش یه کتاب جمع آوری کرد به اسم شلیک بی گلوله که به همین موضوعات پرداخته
واقعا هم حرف ها و پیام ها شلیک هایی که گاها آدم ها را بدون درد و خون ریزی از کار می اندازد
هرچه رو به جلو برویم کار سخت تر خواهد شد