برای سردار دل ها...
برای شهید حاج قاسم سلیمانی عزیز هیچ حرَجی نبود که مثل بعضی از همقطارانش با 40 سال خدمت، به درجۀ بازنشستگی مفتخر شود و سال های باقیماندۀ را به راحت و فراغت و سیاحت بگذراند. اما او، از غنودن در سکوت و سکون دنیا بیزار بود و در جهاد عزت آفرین خود، مرگ سرخ را برگزید.
شهید سلیمانی هم، می توانست مثل بعضی ها راه عافیت طلبی را بپوید و مثل بعضی فرماندهان اسبق، رزم جامه را ببوسد و با خاکریزهای جبــهه و جنگ خــداحافظی کند! و می توانست به بهانۀ جهاد فرهنگی سر از دنیای سیاست برآوَرَد و مواضع انقلابی اش را در بازار رقابت و رفاقت سیاسی جا بگذارد! اما حسّ غیرت و شهامت او بر حسّ عافیت طلبی اش فائق آمد و جاودانگی را برگزید،
شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی، بزم زندگی اش را در رزم می دید، عشق را در سربازی می دانست و لیاقت را در جانفشانی جستجو می کرد.
پ.ن: تقدیم به روح بلند، به غیرت دینی، به ولایتمداری و به شجاعت بی نظیر سردار سلیمانی و رفیق ابدی اش ابو مهدی المهندس و سایر همرزمان او در جبهۀ مقاومت... یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد.
سلام.
خوشا به سعادتش که قیمتی زندگی کرد و قیمتی هم پرواز.