فضای مجازی از هر نوعش در فضای زندگی ما به خودی خود، محلی از اِعراب ندارد. مثلاً انواع پیامرسانها، وبلاگ، سایتهای خبری و امثال این ها در داستانِ زندگی ما، با سازِ ما دمساز میشوند. یعنی اِعراب آنها، به قول طلبهها اصطلاحاً محلّی است!
به بیان ساده تر، شور و شیرین اینترنت در خانۀ ما شبیه کلماتِ مبنی، شبهجمله، اسم موصول، اسم اشاره و مثل کلمههای پرسشی و ضمایر است که با توجه به جایگاه و نقشی که در جمله میگیرند؛ اِعرابپذیر میشوند. بقول نحویّون، یا محلاً مرفوع، یا محلاً منصوب و یا محلاً مجرور میشوند! :))
با این تعریف، مدت زمانی که بنده برای وبگردی اختصاص میدهم، تابع نیاز و ضرورتهای زندگی ماست. آن هم از نوع هدفمند، کاربردی، و برنامه ریزی شدهاش که در شرایط فعلی روزانه بیشتر از دوساعت نمیشود. البته، این دوساعت گاهی پیوسته است و گاهی ناپیوسته و گسسته!
در واقع، منِ مرآت باید در همین دوساعت، کانالهای داشته را زیر و رو کنم، وبلاگهای به روز شده را بخوانم، برای بعضی پستها کامنت بگذارم، نظرات وارده را پاسخ بدهم و پستهای جدید را هم در همین فرصت منتشر کنم. خلاصه اینکه، مدت وبگردی روزانۀ مرآت، نه تنها افزایشپذیر نیست؛ بلکه گاهی بنا به ضرورت، جایش را هم به امور مهمتر میدهد!
تعهدات شغلی، روزمرههای زندگی، کمک به همسر محترم، دید و بازدیدهای فامیلی، شبنشینیهای خانوادگی، بازی با بر و بچهها، گفتوگوهای شاد و... و... از اموری هستند که در گیرودار مجازی بازیها، ترجیح بیشتری دارند و هیچوقت به حاشیه نمیروند :))
من وول خوردن الکی در فضای حقیقی و گپ و گفتهای آبکی با آدمها و حتی قایمباشک بازی با حُسنا و نورا را بر وبگردیهای اعتیادآور ترجیح میدهم!!
+ این قانون، در برنامۀ روزانۀ من یک اصل قطعی و بدون تبصره است که سالی یکبار مورد بازنگری قرار میگیرد :))
پ.ن: یک رباعی برای مخاطب خاص.
- گر بوی نمیبری در این کوی میا
- ور جامه نمیکنی در این جوی میا
- آن سوی که سویها از آنسوی آید
- میباش همان سوی و بدین سوی میا...