مقدمه:
- بعضیها، خوب حرف میزنند،
- بعضیها، حرفِ خوب میزنند.
- بعضیها، هم خوب حرف میزنند وهم حرفِ خوب میزنند.
- بعضیها، نه خوب حرف میزنند، نه حرف خوب میزنند!
این چهار گزاره را امروز بعد از گوش دادن دقیق به یک سخنرانی مناسبتی نوشتم.
بیان مسئله:
وقتی یک فایل صوتی یا تصویری از تفسیر قرآن، بحث اخلاقی، تحلیل سیاسی یا تاریخی و یا هر موضوع دیگر را گوش میدهم تقریباً تا صد درصد مطالبش را میفهمم، اگر بحث خیلی پیچیده یا فنی باشد، با دوبار گوش کردن حتماً مطلب را متوجه میشوم. اما، امروز برای چندمین بار سخنرانی مناسبتی یک چهرۀ معروف مذهبی را مرور کردم متأسفانه جان کلام را نفهمیدم. نمیدانم بحث ایشان از چه منطقی پیروی میکند؟ چیستی و چراییاش کجاست و بالاخره نتیجه و خاصیت مفهومسازیهای پر حاشیه این سخنران چه خواهد بود!
و نتیجه:
در این نفهمیدن دو احتمال وجود دارد: یا این که بنده خیلی منحط و متحجّر و کودن هستم، یا این گوینده محترم خیلی اندیشمندانه و متفکرانه و منعطف حرف میزند!
اما با گوش دادن این سخنرانی، یاد حضرت امام روح الله افتادم که چهقدر زیبا و روان ماهیت سه مفهوم کلیدی «تحجر»، «انقلابیگری» و «لیبرالیسم» را در منشور روحانیت برای مردم آزاده جهان تبیین و مصداقسازی فرمودند. روحش شاد و یاد باد.