https://blog.ir/panel/a-ghannadian/template_edit/current

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

........... بسم الله الرحمن الرحیم ...........

این جــا کلبــۀ کـــلام و رشـحات قـلمی من است. روزنگاشتــه‌های این جــا نوعاً کوتاه و مختصـر است که گـهـــگاهی رنگ دیانت بـه خــــود می‌گــیرد، گــــاهی با بـوی سیاست عجـین می‌شود، گــاهی بـه مسائل تربیتی و رخــدادهای زنــدگی می‌پردازد، گــاهی با حس و حال خـانواده و سبک زندگیِ مؤمنانه می‌درخشـد و در پـاره‌ای اوقـات نیـز با الفـاظ شاعرانه به وادی ادب و هنر اصیل این مـرز و بوم ورود می‌کند...
یادداشت‌ هـای این وبـلاگ گــاهی با طعــم واژه‌هایی از جنس سپیده و سحر می‌آمیزد. گاهی با صبغــۀ فـرهـنگ و اخـلاق نگاشتــه می‌شود و گـــاهـی نیــز با تیـشۀ عـقـــل و اندیشه، ریشه‌های جـهل و خرافه را هــدف می‌گیرد
نویسنده این وبلاگ خود را مدیون شهیدانی می‌داند کـه در روزهای عسرت و گــلولــه و خون مردانه جنگیدند و از حریت و استقلال و آزادی کـشور حـراست کـردند. از ایـن جـهت تـلاش دارد تا از تجـلیــل و نکــوداشت یـاد و حماسۀ آن‌ها نیز غفلت نورزد و هـر از گاهی با قـــلم صـداقت و مـهر، یاد و نام و خــاطرۀ شهامت و اخلاصشان را زینت‌افـزای صفحات این وبـلاگ کـند. باشد تا یادشان جاودانـه و راهشان ماندگار شود.
هــیـچ یــک از سیـاهــه‌ هــای ایـن وبــلاگ، کـپی‌پـیست نیست. امـــا کـپی بـــرداری از مــــطالب ایـن‌جــــا با ذکــــر مـنبــع و آدرس بــلامـانـع است...
پیشنهادها و نـقـدهــای منصفـانۀ دوستان و کاربـران عـزیز را پذیرایم،
از کامنت‌های چالشی و پرسشی عزیزان استقبال می‌کنم. ولی با عرض پوزش از پاسخ بـه کامنت‌هـای ناشناس معذورم. به کامنت‌های بدون آدرس هم در صورتی که آشنا نباشند پاسخ داده نخواهد شد.

بایگانی
آخرین مطالب

۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فلسطین» ثبت شده است

نوشته بود: بنیامین نتانیاهو عامل ناامنی تمامی یهودیان جهان شده است. او یک هیولاست.

و گفته بود: اگر همه مردم غزه را هم بکشید، باز هم نسلی پس از نسل دیگر به‌دنبال انتقام خواهند بود. آن‌ها اسرائیل و آمریکا را هدف قرار خواهند داد و این، حق آن‌ها خواهد بود.

 

پ. ن: به نقل از کانال خبر «فوری سراسری» در ایتا       @fori_sarasari 

 

آن‌چه خواندید، نه حرف حماس و مردم غزه است. نه حرف فرماندهان مقاومت، این‌حرف، مال مقامات جمهوری اسلامی هم نیست.

این، یک اظهار نظر واقع بینانه است از «هانتر بایدن» (پسر رئیس جمهور قبلی آمریکا)

که البته بعید است نظر ایشان از سر دلسوزی برای زن و مرد و کودک فلسطینی باشد. به نظر من ایشون بیشتر از هرچیز، نگران زندگی حاکمان آمریکا و نگران صهیونیست‌هاست. نگران هستند که مبادا فرداروزی هدف حملۀ انتقام‌جویانه فلسطینی‌ها قرار بگیرند. 

 

 

 

۲ نظر ۰۲ مرداد ۰۴ ، ۲۲:۱۲
مرآت

دفاع امروز آقای پزشکیان از مردم غزه و فلسطین و فریاد ایشان علیه آمریکا و اسرائیل در مراسم تحلیف، برای من بسیار شورانگیز، لذت بخش و امیدوار کننده بود... بادا که در ادامه راه نیز چنین باشد.

 

پ.ن: موضع سیاسی رؤسای جمهور ایران در بعد سیاست خارجی برای من همیشه از مهمترین امتیازها محسوب می‌شود.

۱ نظر ۰۹ مرداد ۰۳ ، ۲۳:۳۰
مرآت

درسته که این روزها بازار انتخابات داغ داغه و دغدغۀ خیلی‌ها تبلیغات سیاسی و فضای پرهیاهوی انتخاباته، درسته که انتخابات توی فضای حقیقی و مجازی و در اکثر شبکه‌های خبری، مسئلۀ اول شده و نامزدها و ستادهای انتخاباتی متأسفانه رنج و غم مردم غزه و رفح را فراموش کرده‌اند، اما، جنایت صهیونیست‌ها و مقاومت مردم بی پناه همچنان ادامه دارد و من در عین حال که انتخابات را بسیار مهم و معنی‌دار می‌دانم، ولی بدون اغراق بگویم که مسئلۀ غزه و فلسطین هنوز در فکر و ذهن من مسئلۀ اول است و هنوز بر عهد خودم در حذف یک وعده غذا برای کمک به مردم مظلوم غزه ایستاده‌ام.

نظر من این است که یک وعده غذا با حجم معمولی به اضافۀ چندتا خرما و مویز برای تأمین انرژی خیلی از آدم‌ها در شبانه روز کافی‌ست و می‌شود به همین مقدار اکتفا کنیم.

 

+ با کمی صرفه‌جویی می‌توانیم مقداری از نیاز غذایی کودکان و مجروحان بی پناه غزه را تأمین کنیم... لطفاً اگر براتون ممکنه دریغ نفرمایید...

۴ نظر ۰۲ تیر ۰۳ ، ۲۲:۲۹
مرآت

از روز طوفان الاقصی تا الآن هیچ روزی نبوده که به فکر ماجرای غزه نبوده باشم. واقعه جانسوز کرمان هم که اتفاق افتاد و پرپر شدن کرمانی‌های عزیز را دیدم، دردم دوچندان شد و حالا داغ مردم غزه‌ را بیشتر حس می‌کنم‌‌. هر روز  مرور می‌کنم زخم ‌های حادثه دلخراش کرمان را و داغ بمباران‌های دم به دقیقۀ غزه را!

توی ذهنم ترسیم می‌کنم حادثۀ  کرمان را که به ازای هر شهید و هر مجروح، حداقل ده‌ها نفر امدادگر و کمک‌رسان و تخصص‌های پزشکی و پرستار داشتیم با کلی امکانات دارویی و تجهیزات بیمارستانی. اما مردم بی پناه غزه، نه خانه و سرپناهی دارند نه کسی هست که زخم‌شان را التیام ببخشد، نه غمخواری دارند که دلداری‌شان دهد و نه بازماندۀ فارغ‌البالی دارند که تسلای خاطرشان باشد! و سخت‌تر از همه این که آب و برق و غذا و دارو هم مزید بر رنچ آن‌هاست که باید نداشتنش را تحمل ‌کنند و باید صبورانه در نوبت جراحی معطل بمانند تا شاید انفجار مهیب بمب‌های فسفری جسم مجروح‌شان را از عمل جراحی بی‌نیاز کند و بدن قطعه قطعه‌شان را کنار خانه‌های ویران‌شان به خاک بسپارد.

داغ غزه و فلسطین بعد از 106 روز  هنوز برای من تازه است و هنوز  فکرم را رها نمی‌کند و چون می‌ببینم دست و بالم آن‌قدر بسته است که کاری از دستم ساخته نیست، به شدت احساس نابودگی می‌کنم و داغم بیشتر می‌شود. دارم آن‌قدر این در و آن در می‌زنم تا راهی پیدا کنم که بتوانم حداقل به اندازۀ ذره‌ای نسبت به مظلومان غزه وگروه‌های مقاومت فلسطینی ادای دین کنم... 

*** * ***

حالا اما چندروزی است که بخشی از وقتم را گذاشتم برای روایت‌گری جنگ غزه، برای پاسخ به بعضی شایعه پراکنی‌ها و ابهام‌آفرینی‌های امپراطوری رسانه‌های صهیونیستی و برای رُفت و روبِ به من‌چه‌ها و به ماچه‌های اونهایی که هنوز در مرداب خودتحقیری و بی دردی گرفتارند!

 

+ و خدارو شکر این روزها احساس بودگی بیشتری دارم.

 

++ حلقه‌های دانش‌آموزی و بعضی مراکز آموزشی ما نیاز بیشتری به روایت‌گری دارند.

 

۷ نظر ۰۱ بهمن ۰۲ ، ۲۲:۳۳
مرآت

این روزها هنوز دغدغۀ اصلی‌ام مسئلۀ غزه و فلسطین است. اما روند تحولات و خبرهای این طوفان را که مرور می‌کنم می‌بینم رژیم غاصب صهیونیستی غیر از ویرانگری و کشتن زنان و مردان و کودکان بی‌گناه هیچ دستاوردی در این نبرد نداشته است، اما جبهه مقاومت حداقل به اندازه 70 سال، آسیب و خسارت و تلفات نظامی و سیاسی و روانی و دنیایی از وحشت و بی آبرویی و استیصال را بر رژیم کودک کش اسرائیل تحمیل کرده است.

داغ عزیزان غزه برای ما همچنان ناگوار است. اما مقاومت‌ بی نظیرشان مایۀ غرور و افتخار است. خداوند بر صبوری و عیرت و مقاومت‌شان بیفزاید.

۳ نظر ۱۱ دی ۰۲ ، ۲۲:۵۳
مرآت

مپندارید سرو از پای افتاده ست نه، هرگز

شکوه باغبان را بنگرید و اوج عزت را...

.

انسان ها در طول حیاتشان، چه بخواهند چه نخواهند، لاینقطع و نا ایستا به ورطۀ آزمون‌های جورواجور می‌غلتند. آزمون‌ها می‌آیند تا انسانیتِ انسان را بسنجند و شهامت و اراده‌ها را بیازمایند. در آزمون زندگی، هر چه عزم و رزم بیشتری از خود نشان دهیم، به همان اندازه توفیق بیشتری خواهیم داشت.

اما فراموش نکنیم که فرصت‌های تلاش و معاش ما به سرعت می‌گذرند و به خاطر داشته باشیم که فرصت‌ها و رخصت‌ها هیچ‌گاه به انتظار ما نمی‌مانند بلکه ما هستیم که باید از اجازت‌ها برای خود عزت بسازیم و از فرصت‌ها برای خود طاعت و سعادت بسازیم.

هنیئاً لک الجنه یا شهید القائد القامد. و حسرت و افسوس بر من که هنوز اسیر و حقیر و زمینگیرم...

تقدیم به روح بلند شهید گرانقدر راه قدس سیدرضی موسوی عزیز...

۲ نظر ۰۶ دی ۰۲ ، ۲۲:۵۷
مرآت

پردۀ اول- این شعار، یک روزی در خیابان‌های تهران توسط عده‌ای غرب‌گرا سر داده شد و کم‌کم رواج بیشتری پیدا کرد. بعد هم به یک شعار رسمی براندازانه تبدیل شد. این شعار، در اصل زائیدۀ تفکر آمریکا و انگلیس است که توسط عوامل برانداز داخلی فریاد زده شد. اما از عجایب این شعار این است که غیر از ایران در هیچ کجای دنیا و توسط هیچ گروهی تکرار نشد

پردۀ دوم- این شعار، ظاهری وطن‌دوستانه دارد اما شیوع آن بهانه‌ای بود برای وطن فروشی که البته خودفروشی، شیطان صفتی و مظلوم‌کُشی نیز در آن موج می‌زند.

پرده سوم- شعار نه غزه، نه لبنان عقیدۀ کسانی است که نه تنها هیچ وقت جان خود را فدای ایران نمی‌کنند، بلکه در سال 88 کشور را تا لبه پرتگاه سقوط پیش بردند و سال 1401 هم، پرچم کشور را رسماً به آتش کشیدند، حتی جان عزیز تعدادی طلبه و بسیجی و مأمور انتظامی و مردم بیگناه را نیز جلوی پای آمریکا و اسرائیل سلاخی کردند.

پردۀ چهارم- سال 88 یک عده وطن فروش، این شعار اسرائیل‌پسند را سر دادند و خواستند که جبهۀ مقاومت را از حمایت جمهوری اسلامی محروم کنند، اما وجدان‌های بیدار جهان، این تفکر خودخواهانه و غیر انسانی را پس زدند و امروز موج موج از مردم دنیا به حمایت از فلسطین برخاسته‌اند و در دفاع از مظلومان غزه یکصدا شده‌اند.

پردۀ پنجم- دیروز در تجمع حمایت از غزه ذهنم درگیر این سئوال بود که: چرا ننگ این شعار به نام مردم ایران ثبت شد؟ چرا این شعار از مرزهای ایران فراتر نرفت؟ و چی شد که بر خلاف جماعت اندکی که آن روز شعار «نه غزه نه لبنان» سر دادند، امروز حمایت از مردم غزه و فلسطین به یک مطالبۀ بزرگ جهانی تبدیل شده است؟! واقعاً چرا؟؟ و ما کجای قصه‌ایم؟ ...فتأمّل 

 

پ.ن: 

  1. فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیْکُمْ وَیَسْتَخْلِفُ رَبِّی قَوْمًا غَیْرَکُمْ وَلَا تَضُرُّونَهُ شَیْئًا إِنَّ رَبِّی عَلَى کُلِّ شَیْءٍ حَفِیظٌ (سوره هود آیه 57)  «اگر روی بگردانید، من رسالتی را که مأمور بودم به شما رساندم؛ و پروردگارم گروه دیگری را جانشین شما می‌کند؛ و شما کمترین ضرری به او نمی‌رسایند؛ پروردگارم حافظ و نگاهبان هر چیز است!»
  2.  وَإِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَیْرَکُمْ ثُمَّ لَا یَکُونُوا أَمْثَالَکُمْ (بخشی از آیه 28 سوره محمد) «و اگر روى بگردانید، خداوند قومى غیر شما را جایگزین شما مى‌کند که آنان مثل شما (سست ایمان و بخیل) نیستند»

 

۴ نظر ۲۸ آبان ۰۲ ، ۲۰:۲۰
مرآت

«چشم‌های‌تان به میدان باشد نه به سخنرانی‌ها»

*** *** ***

میدان است که عمل می‌کند.

میدان است که سخن را می‌سازد

.

میدان را دریابید.

.

 

فردا (27 آبان) میدان انقلاب

 

۱ نظر ۲۶ آبان ۰۲ ، ۲۲:۲۳
مرآت

... یک استاد تقریباً معروف علوم سیاسی دانشگاه که ظاهراً تحت تأثیر جو رسانه‌ای، دلش برای مردم غزه به درد آمده و مثلاً افکار و گفتارش را به سمت مظلومان غزه اصلاح کرده بود. امروز دوباره تفکرات عجز‌آمیزش گل کرد و در بارۀ جنگ با صهیونیست‌ها این‌جور گفت:

اگر هدف فلسطینی‌ها پیروزی بر اسرائیل باشد من یقین دارم که هرچه بجنگند بازهم نمی‌توانند به آن‌چه می‌خواهند برسند.

منم که از اسارت فکری‌ این استاد واقعاً رنج می‌کشیدم بهش گفتم.

شاید فلسطینی‌ها نتوانند به آن‌چه می‌خواهند برسند، اما می‌توانند کاری کنند که اسرائیل هم به آن‌چه می‌خواهد نرسد!! و این یعنی ناکامی صهیونیست‌ها :)

فنجان چای را رها کرد و گفت چرا هرچی من میگم، شما مسیر جدیدی باز می‌کنی.

بهش گفتم آخه من بر مبنای امید حرف می‌زنم و برای مقاومتِ فلسطین اصالت قائلم. ولی شما از روی ترس و یأس فرمایش می‌کنی و با فرهنگ مقاومت بیگانه‌ای...

 

 

۵ نظر ۲۲ آبان ۰۲ ، ۲۳:۱۷
مرآت

یکی از سیاست‌هایی که آمریکا، انگلیس، فرانسه و اسرائیل مشترکاً علیه جمهوری اسلامی ایران دنبال می‌کردند؛ گسترش مسئلۀ ایران هراسی بود که متأسفانه دولت حسن روحانی هم از آن بعنوان یک اهرم قوی در پیشبرد سیاست غربگرایانه‌اش استفاده می‌کرد و با همین حیله تلاش می‌کرد تا جمهوری اسلامی را از حمایت جبهۀ مقاومت عقب براند.

اما حالا همان پروژۀ ایران هراسی که سال‌ها برای تضعیف جبهۀ مقاومت و برای عقیم کردن راهبردهای منطقه‌ای ایران طراحی شده بود، امروز  به خیزش اسرائیل ستیزی در جهان تبدیل شده است.

 تدبیر عقل ناقص با عشق برنیاید

اسباب مکر فرعون پیش عصا چه باشد.

+ ... وَ مَکَروا وَ مَکَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَیرُ الماکِرینَ

 

پ.ن:

  1. سیاستمدار واقعی یعنی درس‌آموز سیدعلی، یعنی سید حسن نصرالله که تمام دنیای سیاست و سیاستمداران دنیا حداقل 20 روز منتظر سخنرانی‌اش بودند!
  2. در انتهای پست نمی از طوفان جمله‌ای محکم علیه رژیم کودک کش نوشته بودم و حالا امروز با سخنرانی سید مقاومت، ایمان و یقینم به اقتدار حزب‌الله و جبهۀ مقاومت افزون‌تر شد.

 

۱ نظر ۱۲ آبان ۰۲ ، ۲۲:۲۵
مرآت

غارت، ویرانگری و کشتار بیرحمانۀ مغول‌ها در تاریخ ایران قابل توجیه نیست. اما بین مغول‌ها و صهیونیست‌ها دو تفاوت اساسی وجود دارد:

اول این که مغول‌ها برای لشگرکشی به ایران یک بهانه منطقی و دلیل سیاسی داشتند. یعنی اگر خبط محمد خوارزمشاه و خاندانش نبود، شاید هرگز چنان اتفاق ناگواری در تاریخ رخ نمی‌داد.

دوم این که مغول‌ها قتل و خون‌ریزی و وحشی‌گری‌ زیاد داشتند، ولی مردم را از شهر و دیارشان آواره نکردند و ملیّت آن‌ها را منکر نشدند.

اما صهیونیست‌ها؟ اولاً بدون بهانه‌ آمدند و به صورت عدوانی خانه و مزارع و شهر و اماکن فلسطینی‌ها را غصب کردند! شهروندان بی‌گناه را کشتند، زنان و کودکان را قتل عام کردند. بعد هم عده زیادی از مردم مظلوم آن سرزمین را از خانه و کاشانه‌شان بیرون راندند و فلسطین را مِلک طلق خود دانستند...

 

+ صهیونیست‌ها در جنایت و وحشی‌گری بی نظیرند!

++ و صهیونیست‌ها کور خواندند که بتوانند مردم غزه را آواره و شهر را از اهلش خالی کنند...!

۲ نظر ۰۸ آبان ۰۲ ، ۲۳:۵۷
مرآت

به فارسی برای یک دوست فلسطینی‌ نوشته بودم:

بر زخم‌های بی‌شمار تو سلام ای غزه

صبور باش.

سپیده می‌رسد از راه

و تو خواهی دید

روزهای روشن فردا را...

الیس الصبح بقریب؟

و او برایم یک بیت از حافظ نوشت:

چو خامه در ره فرمان او سرِ طاعت

نهاده‌ایم، مگر او به تیغ بردارد...

سلام بر قائدنا خامنه‌ای.

دیگه هنگ کردم!!

۳ نظر ۲۸ مهر ۰۲ ، ۲۲:۴۷
مرآت

حالم بهم میخورد از بعضی آدم‌های به ظاهر انسان که حتی یک ذره عاطفه و احساس در وجودشون پیدا نمی‌شود. حالم بهم می‌خورد از آدم‌هایی که از بودن و زندگی کردن فقط بلدند بخورند، بخوابند و عیاشی کنند و یاد گرفته‌اند که زنده باشند تا خوب بلولند! واقعاً حالم بد می‌شود از آدم‌هایی که اگر تمام انسانیت هم نابود شود، آن‌ها فقط نگران این هستند که مبادا شکم‌شان و عیاشی‌شان آسیب ببیند. به خدا قسم گاهی افسوس می‌خورم که چرا این ملوسک‌های عروسکیِ زن زندگی آزادی به اندازه یک ارزن هم درکی از زندگی و همزیستی انسانی ندارند.

به خدا قسم شرم دارم از این که بگویم در سرزمین تمدنی ایران عزیز من، آدم‌هایی هستند که نه فقط از تیکه تیکه شدن هزاران زن و کودک بی‌گناه غزه ناراحت نیستند، بلکه حاضرند پای جلادان آمریکایی و اسرائیلی را هم به خاطر این جنایت‌ هولناک ببوسند:(

و حالا وقتی این آدم‌نماها را می‌بینم تازه معنی فریاد سرور آزادگان جهان را می‌فهمم که چرا به آن قوم سیاه‌دل فرمود: اگر دین ندارید، حداقل آزاده باشید!! و تازه مفهوم کلام مولا علی علیه‌السلام را می‌فهمم که چرا خطاب به مردم منافق و بی‌غیرتِ زمان خود فرمود: یا اشباه‌الرّجال ولا رجال...

***   ***   ***

اما دیروز و امروز به همراه چند نفر از دوستان رفته بودیم مراکز سپاه و بسیج و هلال احمر و امثال این‌ها که ما را به عنوان نیروی داوطلب به فلسطین یا غزه اعزام کنند. اما به هر دری زدیم نشد. گفتیم آموزش دیده‌ایم، گفتند مجوز اعزام نداریم! گفتیم خدمات پزشکی بلدیم، گفتند فعلاً نمی‌شود! گفتیم در رانندگی حرفه‌ای هستیم، گفتند دستور نداریم! گفتیم کار خبرنگاری و فعالیت رسانه‌ای بلدیم، گفتند فعلاً اجازۀ این کار را نداریم! گفتیم کار کفن و دفن شهیدان و نماز میت و این چیزها، بازهم قبول نکردند! آخر به همین تجمع حمایت از فلسطین اکتفا کردیم و رفتیم میدان انقلاب و به عنوان کمترین اقدام، خودمون را در مصیبت جانکاه مردم مظلوم غزه و فلسطین سهیم کردیم و شعار دادیم و از جنایت‌‌های وحشیانۀ صهیونیست‌ها اعلام انزجار کردیم. بعد هم به اتفاق هم تصمیم گرفتیم حداقل 50 درصد موجودی کارت بانکی‌مان را برای حمایت از مردم غزه و فلسطین هدیه کنیم. ولی چون مبلغ آن چشمگیر نبود، در سایت اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری به حساب مخصوص واریز کردیم تا به برکت کمک‌های خوب دیگران، محلی از اِعراب داشته باشد و ان‌شاءالله قبول افتد.

اماتر این‌که، بسیار خوشحالم از این‌که می بینم در کنار آدم‌نماهای جریان آلودۀ زن زندگی آزادی و در کنار یک عده آدمک‌های جیره‌خوار سلیبریتی که فقط بلدند جَویده‌های جاهلیت مدرن را نشخوار کنند؛ بحمدالله انسان‌های شریف و غیرتی فراوان داریم که از قضا وظیفۀ اصلی دفاع از شرافت این مرز و بوم همیشه بر دوش آن‌ها بوده و اتفاقاً همین‌ها هستند که همیشه برای کشور دوست داشتنی ایران اسلامی اعتبار و افتخار می‌آفرینند. کثرالله امثالهم...

 

۴ نظر ۲۶ مهر ۰۲ ، ۲۳:۳۳
مرآت

از دیروز (۲۵مهر) روی درب اتاق محل کارم با فونت درشت نوشتم:

اگر امکان اعزام به فلسطین برایم فراهم شود، حتی یک لحظه‌ هم درنگ نخواهم کرد. ان‌شاءالله.

                                                                                                                    تقدیم به شهدای مقاومت فلسطین.

۳ نظر ۲۶ مهر ۰۲ ، ۲۰:۳۷
مرآت

اگر هدف‌، الهی باشد، نیت‌ هم خدایی باشد، کارهم در مسیر رضای خدا باشد، مردم هم خدایی فکر کنند و رویکرد الهی داشته باشند. شوق خدمت و کمک‌رسانی دوچندان و بازدهی کار چندچندان می‌شود و البته خدا هم برکت و یاری‌اش صدچندان خواهد بود..

فکرش رو بکنید که از چند گروه کوچک فامیلی، خانوادگی، دانشجویی و همسایگی در پیام‌رسان‌های داخلی همراه با چند سخنرانی کوتاه و گپ وگفت‌های محلی، ظرف کمتر از چهار روز، 96 میلیون تومان پول نقد، 143 گرم طلا ، 6800000 تومان (دینار عراقی)، 50 دلار و بالاخره 8 میلیون تومان هم وعدۀ آخر ماه برای کمک به فلسطینی‌های عزیز جمع آوری شده است. حالا ببینید با این معیار، در مقیاس بالاتر و در سطح یک ملت چه می‌شود کرد؟!

خدا به همۀ صاحبان خیر، سلامتی، برکت و عاقبت بخیری دهد...

+ نکته مهم این ماجرا: کمک خانم‌ها تقریباً 2/5 برایر آقایان شده است.

++ جهت اطلاع اونهایی که فکر می‌کنند، ایران از پول نفت به فلسطین و لبنان کمک می‌کند...

 

پ.ن:

  1. فردا، راهپیمایی حمایت از مقاومت فلسطین فراموش نشود..
  2. کمترین کمک می‌تواند این باشد که برای پیروزی مردم مظلوم و بی پناه فلسطین و غزه دعا کنید، توسل بجویید و نذرهای معنوی کنید...

 

۰ نظر ۲۰ مهر ۰۲ ، ۲۲:۲۰
مرآت

امسال بازدید از غرفه‌های نیجریه، اوگاندا، هند و افغانستان در بخش بین‌الملل نمایشگاه قرآن برای من خیلی اثرگذار بود و به اندازۀ یک سفر تحقیقاتی پرهزینه برایم آموزندگی و دستاورد داشت. اما بازدید ازغرفه فلسطین، غم سنگینی روی قلبم گذاشت.

حقیقت این است که برای بازدید از غرفۀ فلسطین خیلی آماده نبودم. یعنی به لحاظ روحی شرایط مناسبی نداشتم. به همین دلیل قصد داشتم زود از کنار غرفه فلسطین عبور کنم. اما ناخودآگاه مسئول غرفه که جوان حدوداً 25 ساله ای بود جلو آمد و گفت اجازه می‌دین همکارم 10 دقیقه روایت داشته باشند برای شما؟

نمی دانم چرا، اما ناخودآگاه بهش گفتم: به شرطی که فراتر از یک روایت کلیشه‌ای توضیح بدهد. لبخندی زد و پرسید یعنی چه جوری باشه؟ گفتم یعنی اگر لابلای توضیحات راوی سئوالی پرسیدم نگوید نمیدونم! طفلکی جا خورد. اما گفت باشه بفرمایید. بهش گفتم یک شرط دیگه هم دارم. پرسید چه شرطی؟ گفتمش راوی باید با من عهد ببندد! پرسید چه عهدی؟ گفتم یک عهد خوب و مشترک به نفع آرمان فلسطین! آقای راوی که خودش کنار مسئول غرفه ایستاده بود، این حرف رو شنید و بی چون و چرا قبول کرد!!

رفتیم داخل تا براساس چند تصویر نصب شده بر دیوار، روایت فلسطین را بشنویم...

راوی محترم طبق معمول، توضیحاتش را شروع کرد. ابتدا موقعیت جغرافیایی فلسطین، سبک زندگی مردم و شهرک نشین ها، وضع اقتصاد، معیشت مردم، حاصلخیز بودن سرزمین های اشعالی و استعداد کشاورزی آن منطقه را توضیح داد. بعدهم از نوار غزه گفت و از چگونگی شهادت محمد الدره (کودک فلسطینی) شیرین ابوعاقله (خبرنگار فلسطینی آمریکایی)، عدی التمیمی (جوان مبارز فلسطینی معروف به کابوس صهیونیست ها) خبر داد... اما روایت 15 دقیقه‌ای فلسطین با چالش‌های اضافی بنده به یک بحث جدی و کاربردی تبدیل شد و ما قریب یک ساعت در حال گفت و شنود با راوی بودیم. بعضی قسمت‌های ماجرای فلسطین و غزه هم آن‌قدر غم‌انگیز و جانگزا است که حتی راوی جوان هم حاضر به شنیدن و گفتنش نبود... :(

و حالا من از اون شب تا امروز، وقت و بی وقت فکر و ذهنم مشغول فلسطین است. همش خودم را توی کوچه‌ پس‌کوچه‌ها و کنار مرد و زن و کودکان غزه و رفح و الخلیل احساس می کنم. به همین دلیل، امسال هفتۀ منتهی به روز قدس، خیلی خیلی پریشان بودم و هنوز هم منقلب و ناآرامم. طوری که گاه و بی‌گاه صحنه‌های عزم و رزم و شکنجه و شهادت فلسطینی ها بی‌قرارم می‌کند.

اما این روزها دارم به وضوح می بینم که پویش «سنفطر فی‌القدس» دیگر برای ملت فلسطین یک شعار جدید و یک آرزوی دست نیافتنی نیست. سنفطر فی‌القدس یک برنامۀ برخاسته از ارادۀ مقاومت فلسطین است که بیست و چهار شب مدام زیر هجوم صهیونیست‌ها دارد تکرار می‌شود و من هم، هست و نیستم را در سبد حمایت از مظلومان رفح و الخلیل و غزه گذاشته ام و هرغروب با چشم‌های اشک‌آلود، روزه‌ام را با مقلوبه‌های دستپخت زنان فلسظینی‌ در کنار مسجدالاقصی افطار می‌کنم...

و امسال راهپیمایی روز قدس هم، برای من حس و حال عجیبی داشت. امسال میدان فلسطین تهران مملو از جمعیتی بود که نسبت به سال‌های قبل از کرونا، حال و هوای بهتری داشتند و شور و حماسه و غیرت اسلامی مردم، فریادها را رساتر کرده بود. زن و مرد سایر کشورهای عربی هم بحمدالله حضور منسجم‌تر و متراکم‌تری در مراسم داشتند و غیرتی‌تر از گذشته می‌درخشیدند. این شور و حال را وقتی فهمیدم که در صف نماز جمعه، با اتباع غیر ایرانی به گفت وگو نشسته بودم...

۵ نظر ۲۶ فروردين ۰۲ ، ۲۱:۵۶
مرآت