قدم به راه اربعین. ان شاءالله
جانم به فدایت یا اباعبدالله، ممنونم از نگاهت آقای بی کفن، ممنونم از نوکر نوازی ات ای کشتی نجات امت.
حسین جان، ای پسر فاطمه سلام الله علیها؛ همین قدر که لطف کردی و با تمام محدودیت های موجود و درماندگی و بی نوایی خودم، کار ویزا و بلیط سفر را ناباورانه برایم فراهم فرمودی تا بار دیگر جزو زائرانت باشم و به پابوسی ات قدم بگذارم، برایم افتخاری بزرگ و فرصتی مغتنم است. ان شاءالله توفیق داشته باشم با انفاس قدسیه و نگاه مهرورزانۀ خودتون، وظیفه نوکری و خدمتگزاری ام را به آستان مقدس و ملکوتی تان در حد بضاعت ناچیزم ادا کنم.
به لطف خدا، در زیارت ها و اربعین های قبلی به یاد همۀ دوستان و همراهان حقیقی و مجازی بودم و افتخار دارم که همیشه بیشتر از خودم، درد و تقاضا و حاجتمندی دوستان، آشنایان و سفارش کنندگان را در سینه داشتم...
البته بر اساس یک وظیفه دینی، دعای اصلی و همیشگی ما بچه شیعه ها، سلامتی و ظهور مولایمان حجت بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف و نجات شیعیان مظلوم جهان، پیروزی مقاومت لبنان و یمن و بحرین و عراق و افغانستان... و تعالی مقام امام عزیز و شهدای گرانقدر و سلامتی مقام معظم رهبری است.
اما در کنار این دعای همیشگی، این بار هم ان شاءالله و به یاری حضرت حق، از طرف همۀ عزیزان، بستگان، آشنایان و همراهان مجازی و غیر مجازی نایب الزیاره هستم و به یاد همه تون خواهم بود. به یاد دنبال کنندگان، به یاد دنبال شوندگان، به یاد خوانندگان این وبلاگ و وبلاگ های قبلی، به یاد کامنت گذاران، به یاد کنکوری ها، به یاد آقا پسرهای جوون، دخترخانم های دم بخت، عروس خانم های نازنین و آقا دامادهای گل، به یاد اونهایی که در آستانۀ رسیدن به مقام مادری هستند و قراره به زودی نوزاد ناز و دلنوازشون را در آغوش بگیرند، به یاد اجاره نشین ها، به یاد بیماران کرونایی و غیر کرونایی، به یاد مشتاقان زیارت ائمۀ طاهرین علیهم السلام، به یاد اونهایی که به قول خودشون جامانده اند. به یاد اونهایی که تلاش کردند بروند اما به خاطر شرایط خاص کشور و سهمیه بندی زائران یا به خاطر تنها بودن و یا به هر دلیل دیگری نتونستند عازم شوند، و خلاصه به یاد همه کسانی که به نوعی در ذهن و فکر من حضوری نیکو و خاطره انگیز دارند، خواهم بود. ان شاءالله الرحمن.
عذر تقصیر و طلب حلالیت و التماس عفو و بخشش و دعا دارم...
+ کامنت هاتون را می خوانم. اما شاید در این چند روز فرصت جواب دادن نداشته باشم...