پرسیدم: چگونه و چه وقت می توانیم در مراودات و معاملات و معادلات عمومی جامعه، یک رفتار عادلانه، یک نظم اداری دقیق و یک رسم اجتماعی وثیق ایجاد کنیم؟
گفت: هروقت سه شرط محقق شود.
پرسیدم: کدام است این سه شرط؟
گفت:
- هروقت، گروهی زیرک، دانا، بردبار، پاک دل، پاک دست و پاک دامن، سکان ادارۀ امور را بر عهده بگیرند و مردم نیز باور کنند که مرغ همسایه غاز نیست.
- هر وقت آحاد مردم جامعه، ظلم ستیز شوند و عدل گریز نشوند و مطالبۀ اصلی آن ها نیز بر پایۀ علم و انصاف و عدالت باشد.
- هر وقت مقامات و کارگزاران حکومت، امانت دار باشند و روحانیان دربار، مال اندوز و سربار نباشند و عدالت را قبل از دیگران در بارۀ خود و نزدیکان شان اِعمال کنند.
پرسیدم: این واقعه کی اتفاق می افتد؟
گفت: اولی وقتی اتفاق می افتد که مؤمنان زمان تصمیم بگیرند دری از صلاح و فلاح به روی خود بگشایند. دومی وقتی رخ می دهد که یک جهان علیه بیداد ظالمان برآیند، سومی زمانی میسّر می شود که مردمان هفت اقلیم به انقیاد حکومت صالحان درآیند...
گفتم: رقصی چنین میانۀ میدان فریضه است // سرباز کوچکم، رکاب سلیمانم آرزوست.
۴ نظر
۲۹ خرداد ۰۱ ، ۲۰:۱۸