ببین تو قوّت شاگرد و قیمت استاد..
خلاصه این که «آقای» این وبلاگ، به بنده لطف دارد اما ایشان اخیراً کاری کرده و چیزهایی در بارۀ من نوشته است که اساساً به من نمی چسبد و می بایست بهش پاسخ می دادم :) اما متأسفانه دور وبلاگش را سیم خاردار کشیده و جوری چهار ستونش را بتن ریزی کرده که فـقــط دینامیت یا تی. ان. تی می تواند درش را باز کند. به همین دلیل مجبور شدم از درون خانۀ خودم جار بزنم و حرفم رو به گوش خلایق برسانم. خدا کند صدایم به گوش ایشان هم برسد و حداقل دیوار حاشایش مثل دیوار وبلاگش بلند نباشد! :)
البته خوب است بدانید که من چندصباحی حرمت نگه داشتم و صبر کردم تا سالگرد شهید عزیزمون حاج قاسم تموم بشه، بعد دادخواهی کنم از ایشان :) حالا شما هم اگر خواستید به عنوان مرضی الطرفین، از چند و چون ماجرا را باخبر شوید، اول این جا را بخوانید و بعد هرجور خواستید قضاوت کنید. :)
+ ان شاءالله در این هوای برفی و بارانی، حس و حال شادتری داشته باشیم...
ما دعوای شما را شنیدیم
خدا جای حق نشسته استاد
:)
ما هم اسممان را بدون اجازه شان باهاشان ست کردیم
این به جفاهایشان در