چون ابلهان، ننگ ملامت ماند بر ما
تاوان این خون تا قیامت ماند بر ما...
مختصر امام شناسی را در حد بعضی از مفاهیم زیارت جامعه مرهون نام و یاد عارف معروف «مرحوم علی اکبر معلم دامغانی» میدانم که در نوجوانی فقط اسمش را شنیده بودم و هرگز او را ندیدم و صدایش را نشنیدم. اما بعد از وفاتش بارها بر مزارش رفتم و برایش فاتحهخوانی کردم.
آغاز این معرفت، با خوابی شروع شد که تمام صحنهها و گفتگوهای آن خواب، بی کم و کاست فردا و پس فردایش برایم اتفاق افتاد و نتیجهاش شد آنچه که تصورش را هم نمیکردم. ماجرای این خواب البته کمی طولانی است که شرح آن مجال دیگری را میطلبد.
از آن موقع تا الآن، نجف و کربلا و کاظمین و سامرا و مشهدالرضا را هیچ وقت بدون اشک و آه و اشتیاق نرفتم و هیچ وقت به قصد گرفتن حاجتهای مادی با ائمۀ اطهار درد و دل نکردم. همیشه یا به قصد خدمت رفتم یا به قصد زیارت و عرض ارادت و تجدید بیعت و دعا برای سلامتی و ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجهالشریف.
در سفر کربلا و مخصوصاً زیارت اربعین علاوه بر آنچه گفتم، تعهداتی هم برای خود قائلم و بر این تعهدات بسی پایبندم. مثل کمخوری، کمگویی، کمخوابی، پرهیز از شوخی و خنده و بذلهگویی، پرهیز از راحت طلبیها و بهانهجوییها، دادن حق تقدم به دیگران، مسخره نکردن فرهنگها، عدم عیبجوییها و جدالهای بیهوده، درخواست هدایت و عاقبت بخیری برای دوست و همسایه و همکار، دعا برای بستگان و آشنایان و حقداران شناخته و ناشناخته و بالاخره دعای خیر برای دیگران و استفادۀ حداکثری از فرصتها و رخصتهای سفر.
از نظر من حرم مطهر امامان شیعه، همیشه تبرک است، امامان ما همه باب الحوائج و صاحب کرامتند، هریک از امامان ما چه حاضر و چه غایب، مقام و مرتبتشان حتی از حضرات عیسی، موسی، نوح، ابراهیم، داود و سلیمان هم بالاتر است. زنده کردن مردگان، شفای بیماران، گره گشایی از گرفتاران، رفع نیاز از حاجتمندان و اطلاع از اسرار عالم، کمترین مقامی است که میشود برای ائمۀ اطهار علیهمالسلام برشمرد. اما محدود کردن مقام امامت به این کرامتها و حاجتخواهی های حاصل از ناشکیباییها را جفا در حق آنها میدانم.
ما امام معصوم را حجت خدا و واسطه فیض الهی به کل موجودات عالم مینامیم. ما امام را مظهر حق و حق محض میدانیم. امامان ما صاحب مقام عصمت و طهارتند و ما نفس کشیدن در دنیای بدون امام را جز مرگ و ننگ و عذاب نمیدانیم. برای ما امام «ﺍﻟﺴَّﺒَﺐُ ﺍﻟْﻤُﺘَّﺼِﻞُ ﺑَﯿْﻦَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَﺍﻟﺴَّﻤﺎﺀ» است. به همین دلیل، همیشه خود را مدیون و بدهکار آن بزرگواران میدانم و هرچه غیر از اطاعت و ارادت در برابر آنها را برای خود، خسران و در حق آنها جفا میپندارم... و باز به همین دلیل است که غیبت امام زمان را دلیل بی لیاقتی خود و امثال خود میدانم و تلاش و مجاهدت و دعا برای فرج مولای وحید و طرید و شرید را بر ذمّۀ خود واجب عینی تلقی میکنم...
از این رو سفر اربعین، برای من هیچگاه نه جنبۀ سیاحتی دارد و نه جنبه هوس و جَو زدگی. اربعین سفر عشق و دلدادگی و دلباختگی است. اربعین همایشی قیام انگیز است همراه با عشق به اباعبدالله الحسین با هدف ظلم ستیزی و فریاد علیه استکبار و مستکبران عالم با هر رنگ و لعابی که باشند. اربعین فرصتی است برای زمینهسازی و گسترش عدالتخواهی در جهان توسط شیعیان و محبان راستین امام زمان عجل الله تعالی فرجه تا تشنگان حق و عدالت را برانگیزانند و دنیای پر از ظلم و جهل را مهیای ظهور منتقم خون حسین علیهالسلام نمایند.
پ.ن:
- بیت از شاعر بزرگ انقلاب، علی معلم دامغانی مربوط به واقعۀ عظیم عاشوراست که با مفاهیمی بسیار سنگین اما پر مغز و جانسوز سروده شده و من مصرع اول این بیت را با عرض پوزش از ایشان تغییر داده ام.
- مرحوم علی اکبر معلم دامغانی عارف مشهور نیز، از دوستان صمیمی حضرت امام خمینی رحمة الله علیه و عموی آقای علی معلم دامغانی است.
- علی معلم روی سنگ مزار عموی مرحومش، با شعری مخصوص و مختصر رابطۀ مکتبی و معرفتی ایشان را به زیبایی و به صورت منحصر به فرد بازگو کرده است.
- این پست نسبتاً طولانی مقدمه ای بود برای نوشتن چند یادداشت کوتاه از سفر اربعین امسال که ان شاءالله بعد از فرصتی کوتاه در سه چهار قسمت تقدیم حضورتون خواهم کرد.
+ مقدمات سفر اربعین امسال چه از مرزهای زمینی و چه از مرزهای هوایی آنقدر تلخ و آزار دهنده بود که ندیدم حتی یک نفر هم از این وضع ناراضی و عصبانی نباشد. کاش دولت آقای رئیسی در این زمینه با مردم روراست تر و مهربان تر رفتار میکرد...