به ما گفته بودند که در عصر تکثر سلایق و علایق، فهم حقایق دشوار نیست و طی طریق و رهسپاری مسیر، بسیار سهل و یسیر است! گفته بودند که به تدبیر و امیدشان، ساحل نجات نزدیک است و آشتی خدا با کدخدا به برکت لبخندهای ملیحانه دیپلماتیک، بی تشکیک،
حالا با این اوضاع و احوال مأیوس کننده ای که شما دولت مردانِ نامردمی در هشت سال نیرنگ های ابلهانه برای این ملت فراهم ساخته اید و ما هم بیشتر از بیش با درد و زخم آن ساخته ایم؛ بگویید ما را که نور امید از کدام روزنه باید به خانۀ فقرِ فراگیرمان بتابد و آبروی فروخته و فرو ریخته ما از کدام جوی باید به سوی ما باز گردد؟
شما عالیجنابان می دانید که در روزگار پر از چاه و آه، یأس و ناامیدی برای ما سمّ مهلک است. چون، از یک سو جوان هستیم و جویای نام و از دیگر سو، عجول و شتاب زده هستیم و در معرض انهدام، آن هم با غصه های ناتمام...
پ.ن: یادداشتی فی البداهه بود. کاستی ها و پیچیدگی هایش را به بزرگواری خودتون بر من ببخشایید.