اگر تا یک هفتۀ قبل، در بارۀ اسم و شخصیت «حسن صیاد خدایی» از هشتاد میلیون ایرانی سئوال می کردیم، غیر از معدودی افراد خانواده و بستگان و همکارانش، هیچکس او را نمی شناخت و اگر بخواهیم به شکل آماری حرف بزنیم، باید بگوییم در بالاترین تخمین از هر 266666 نفر ایرانی فقط یک نفر شهید صیاد خدایی را می شناخت.
و حالا چند سئوال مرتبط:
- چرا ما ایرانی ها، شخصیت های علمی و ارزشمند کشورمان مثل اردشیر حسینپور، مجید شهریاری، مصطفی احمدی روشن، مسعود علیمحمدی، داریوش رضایینژاد، محسن فخریزاده مهاباد، حسن تهرانی مقدم و صیاد خدایی را تا قبل از شهادتشان نمی شناسیم و فقط بعد از شهادت نام آنها را می شنویم؟ مگر هوش و حواس ما کجاست و اولویت های زندگی ما در کدام نقطه متمرکز است که از این ها غافل می مانیم؟
- چرا آمریکا و اسرائیل و انگلیس، چهره های سرشناس و اثرگذار ما را بیشتر از خود ما می شناسند؟ و چرا بهتر از ما آن ها را ردیابی می کنند؟
- گفته شده است که این ترور، به لحاظ شیوه و شگرد، دنبالۀ عملیات های قبلی اسرائیل است و حالا سئوال این است که اسرائیل چگونه موفق می شود این قبیل افراد را در داخل کشور و در درون یک نهاد نظامی_امنیتی شناسایی و طرح ترور آنها را به ساده ترین شکل به اجرا گذارد و به ریش ما بخندد؟
- سئوال بعدی این است که نهادهای پرسابقۀ امنیتی جمهوری اسلامی و حتی خود سپاه و سازمان اطلاعات سپاه، کجای کار ایستاده اند؟ چرا بعد از 42 سال هنوز باید در برابر آدم کش ها منفعل باشیم؟ و چرا هنوز انقلاب ما باید از این ناحیه آسیب ببیند؟
- شهادت برای افراد دلسوختۀ انقلاب، یک افتخار بزرگ است. اما آیا سازمان های مسئول نباید حفاظت و صیانت از این سرمایه ها را وظیفۀ خود بدانند؟
به نظر من، بعد از گذشت چهار دهه از انقلاب، سازمان های متعدد امنیتی ما باید سیستم ناهمگون خود را بازیابی و بازشناسی کنند. باید به جای ساخت و ساز ابنیه غیر ضرور و به جای ایجاد ساختارهای ناکارآمد و تعدد مراکز نامتوازنِ امنیت سوز؛ راه مقابله با تهدیدات ضد امنیتی را در وفاق و هم دلی و هم صدایی جستجو کنند! باید ظرفیت پراکنده و ناهمساز خود را بیش از هرچیز برای شناسایی عوامل نفوذی در مراکز حیاتی و حسایس متمرکز کنند و حتی باید پیش قدم شوند و این بار، پاک سازی و ایمن سازی سیستم را از درون ساختار خود آغاز کنند.
پ.ن 1- حادثۀ متروپل آبادان هم بسیار ناگوار و جگرسوز بود، اما غمناک تر از آن، حرف های ضد و نقیض و شبه دروغ است که مقامات مسئول دارند به خورد خلایق می دهند و داغ ما را عمیق تر می کنند.
پ.ن 2- اگر حال دعا داشتید، از خدا بخواهید به آقای استاندار خوزستان، به فرماندار آبادان، به آقای مخبر و به محسن رضایی و به بقیۀ مسئولین مشابه، ذره ای صداقت، درایت و فهم فرهنگی عنایت کند.