چند روزی حسابی سرگرم سیاست بودم و کلی نشست و گفتگو با جریانات سیاسی داشتم. بخشی از این گفت وگوها به خواست خودم بود، بعضی هم به دعوت گروها یا لیدرهای رسانهای آنها بود.
امروز، با اصرار یک دوست غیر افراطی اصلاح طلب به یک جمع تقریباً افراطی این جریان دعوت بودم که البته مشابه من افراد دیگری هم در این جمع بودند. در انتهای برنامه مدیر جلسه از مدعوین خواست تا بی تعارف و بدون ملاحظه نظرشان را در بارۀ اصلاحطلبان بنویسند. من هم تعریف زیر را نوشتم و دادم خدمتشون:
تبارشناسی اصلاح طلبان؛
مدعیان ضعیفالنفس، وقتی در مسیر آرمانگرایی دچار اغوا میشوند، از وظیفهمندی انسانی به طویلهمندی حیوانی تغییر جنسیت داده و شخصیت مسخ شدۀ خود را در زیستبوم جدیدی به نام چراگاه اصلاحات جشن می گیرند...
*********
و حالا اصل مطلب: این نظر قطعی و غیرقابل تغییر بنده است در بارهٔ اصلاحطلبان. اما اجازه بدید با کمی تخفیف در بارۀ جریان اصولگرایی هم چیزی برای خودم و شما بنویسم:
راستش را بخواهید سیر تا پیاز جریانهای اصولگرایی را میدانم. حَسَب و نسب خیلیهاشون را میشناسم، از کارآیی و ناکارآمدی شان خبر دارم و خلاصه چیستی و کیستی آدمهای این جناح را میدونم . به همین دلیل برام فرقی نداره که نامزدهای این جناح توی لیست مبنا باشند، یا شانا، یا اُمناء یا شورای وحدت یا شورای ائتلاف یا جهادگران و یا هر عنوان دیگر. به نظر من، این جریانات و انشعابات آن اگرچه با اصلاحطلبان قابل قیاس نیستند؛ اما همهشون سر و ته یک کرباسند. در پاکی و بیباکی بعضی از شخصیتهاشون تردیدی ندارم، ولی عموماً حرفشون با عملشون یکی نیست. ضمن این که اصولگراها نوعاً بدون برنامه و تشکیلات ناپذیرند و همیشه باری به هر جهت کار میکنند. (مخصوصاً پایداریهای ناپایدار) کم و بیش آدمهای مفتخور و بی خاصیت، افراد قدرتطلب و بعضاَ آدمهای آفتابگردانی هم در بین آنها دیده شده است. خلاصه این که حضرات اصولگرایان عادت دارند که یله و رها باشند و به مرام حزبی و تشکیلاتی تن ندهند.
با این وجود، شرکت در انتخابات یک وظیفه مهم و یک فریضۀ سیاسی است. به همین دلیل وظیفۀ بعدی ما این است که از بین همین افراد، خوبترینها را به مجلس بفرستیم.
+ بنده قصد ندارم نامزد خاصی را معرفی کنم. فقط توصیه میکنم خودتون را مجبور نکنید که حتماً به اسامی مندرج در یک لیست رأی بدهید. بلکه مطالعه کنید، پرس و جو کنید و بر اساس تحقیق و مشورت، از بین نامزدهای موجود، به سالمترین و بی غل و غشترین افراد حاضر رأی بدهید -چه در لیست الف باشند یا در لیست ب- فقط کاری کنید که نزد خدا و وجدان خودتون برای انتخابتون حجت داشته باشید. خودم تا امروز 18 نفر از نامزدهای مورد نظرم را از بین سه لیست جدا کردم و انشاءالله بقیهش را هم از همین سه لیست انتخاب خواهم کرد.
++ وقتی هم که رأی دادیم این جور نباشد که تا آخر سنگ حمایت از آنها را به سینه بزنیم. چون جانبداری بیجا و تعصب بیمورد نسبت به نماینده مجلس یا رئیس جمهور و یا هر مسئول دیگری، اساساً با آزاداندیشی و حقیقت طلبی منافات دارد. اصولاً دفاع غیر حق از یک مسئول بدون توجه به عملکرد آن فرد، شأن و شخصیت و اعتبار اخلاقی و دینی انسان را خدشه دار میکند... پس باید مراقب باشیم.