https://blog.ir/panel/a-ghannadian/template_edit/current

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

........... بسم الله الرحمن الرحیم ...........

این جــا کلبــۀ کـــلام و رشـحات قـلمی من است. روزنگاشتــه‌های این جــا نوعاً کوتاه و مختصـر است که گـهـــگاهی رنگ دیانت بـه خــــود می‌گــیرد، گــــاهی با بـوی سیاست عجـین می‌شود، گــاهی بـه مسائل تربیتی و رخــدادهای زنــدگی می‌پردازد، گــاهی با حس و حال خـانواده و سبک زندگیِ مؤمنانه می‌درخشـد و در پـاره‌ای اوقـات نیـز با الفـاظ شاعرانه به وادی ادب و هنر اصیل این مـرز و بوم ورود می‌کند...
یادداشت‌ هـای این وبـلاگ گــاهی با طعــم واژه‌هایی از جنس سپیده و سحر می‌آمیزد. گاهی با صبغــۀ فـرهـنگ و اخـلاق نگاشتــه می‌شود و گـــاهـی نیــز با تیـشۀ عـقـــل و اندیشه، ریشه‌های جـهل و خرافه را هــدف می‌گیرد
نویسنده این وبلاگ خود را مدیون شهیدانی می‌داند کـه در روزهای عسرت و گــلولــه و خون مردانه جنگیدند و از حریت و استقلال و آزادی کـشور حـراست کـردند. از ایـن جـهت تـلاش دارد تا از تجـلیــل و نکــوداشت یـاد و حماسۀ آن‌ها نیز غفلت نورزد و هـر از گاهی با قـــلم صـداقت و مـهر، یاد و نام و خــاطرۀ شهامت و اخلاصشان را زینت‌افـزای صفحات این وبـلاگ کـند. باشد تا یادشان جاودانـه و راهشان ماندگار شود.
هــیـچ یــک از سیـاهــه‌ هــای ایـن وبــلاگ، کـپی‌پـیست نیست. امـــا کـپی بـــرداری از مــــطالب ایـن‌جــــا با ذکــــر مـنبــع و آدرس بــلامـانـع است...
پیشنهادها و نـقـدهــای منصفـانۀ دوستان و کاربـران عـزیز را پذیرایم،
از کامنت‌های چالشی و پرسشی عزیزان استقبال می‌کنم. ولی با عرض پوزش از پاسخ بـه کامنت‌هـای ناشناس معذورم. به کامنت‌های بدون آدرس هم در صورتی که آشنا نباشند پاسخ داده نخواهد شد.

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام خمینی» ثبت شده است

من همیشه هوادار انقلاب و طرفدار نظام بودم و به خاطر وفاداری ام به نهضت امام خمینی و ارادتم به شخصیت هوشمند رهبری، همیشه در هر برنامه ای که مربوط به اصل انقلاب و کلیت نظام بوده، متعهدانه شرکت می کردم. (مثل برنامه های دهه فجر، 9 دی، تکبیر شامگاه 21 بهمن، راهپیمایی 22 بهمن، روز قدس، مراسم ارتحال امام خمینی رحمت الله علیه و...)

اما از وقتی که یک سری اراذل و اوباش با تحریک آمریکا و انگلیس و وهابی های متعفن، مقابل نظام ایستادند و پای منافقین بی عاطفه و تروریست های آدمکش را به کشور باز کردند، اعتقادم به انقلاب و شخص رهبری واقعاً دوچندان شد. چرا؟ چون وقتی دیدم تعدادی رئیس جمهور، نخست وزیر و وزیر امورخارجه کشورهای غربی شخصاً علیه ما دست به کار شده و تمام امکانات مالی، تبلیغی، سیاسی و رسانه ای خود را علیه ما به میدان آورده اند! و وقتی دیدم سران دنیای استکبار، هرچه منافق و اپوزیسیونِ چپ و راست و تجزیه طلب و برانداز و سلطنت طلب و وطن فروش و غارتگر را علیه ما اجیر کرده اند، بیشتر به حقانیت نظام پی بردم. مخصوصاً وقتی دیدم به جای استفاده از ادبیات متعارف در اعتراضات سیاسی، فقط از حربۀ دروغ، شایعه، هرزگی، تهمت، هتک حرمت، ناسزاگویی، جنایت، تخریب و آدم کشی استفاده می کنند، یقینم به خیانت شون و به حقانیت و مظلومیت نظام و رهبرم واقعاً چندچندان شد.

در آخر هم وقتی دیدم بعد از آن همه قتل و غارت و آتش زدن ها و بعد از آن همه خسارت که  به دین و فرهنگ و ادب این مردم وارد کردند، باز هم به این مقدار بسنده نکردند و در یک بی حیایی آشکار، شعور ملت را نادیده گرفتند و به صورت فرمایشی یک زن‌نمای قسی القلبِ جلاد و بدسابقه و بدترکیب را بعنوان رئیس جمهور برای مردم ایران انتخاب کردند، فهمیدم که هرچه ارادت دارم باید پای رهبرم و شهیدان عزیز بریزم و هرچه خشم و نفرت دارم باید به پیشانی دولت های آمریکایی و اروپایی بکوبم! چون این جانیان بالفطره، ملت ایران را بلانسبت آن قدر احمق و بی شعور فرض کردند که این قدر وقیحانه برایش تصمیم سازی و تصمیم گیری می کنند!!

و من به همین دلیل بود که باورم شد دشمنان نظام و مخالفان جمهوری اسلامی نه آدم درست و حسابی در چنته دارند و نه برای ایرانی ها بیش از این ارزش و احترام قائل هستند!

 

+ این بدبخت ها حتی به عقلشان نرسید که حداقل یک مخالف دانش آموخته را برای همراه کردن افکار عمومی پیشنهاد بدهند.. این جا بود که مطمئن شدم دشمن در کینه ورزی و عنادش با جمهوری اسلامی ایران هیچ وقت موفق نخواهد شد. فقط عِرض خود می بَرَد و زحمت ما می دارد :(

۴ نظر ۱۶ بهمن ۰۱ ، ۲۳:۵۰
مرآت

این سرود انقلابی را که با سبک و سیاق دانش آموزی اجرا شده خیلی دوست دارم. ترانه اش بن مایۀ غیرت و سلحشوری دارد و در حال و هوای دفاع مقدس سروده شده. از لابلای آهنگش هنوز بوی اخلاص و صلابت و صیانت می تراود و به نظرم صدای دل نشین بچه هایی که سرود را اجرا کردند، بعد از گذشت قریب 40 سال هنوز شاداب و با طراوت است...

به شنیدنش می ارزد. این جا

 

+ پاسخ شادمانه و خاطره انگیزی بود به کودک درونم در آغاز چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران...

 

پ.ن: به رغم بدخواهان جمهوری اسلامی، به رغم میل تروریست های صهیونیست، به رغم تلاش آدم کش های داخلی و خلاصه برخلاف تبلیغات رسانه های انگلیسی و سعودی، امسال در برنامه های دهه فجر و در راهپیمایی 22 بهمن، عاشقانه تر و پرانرژی تر از همیشه شرکت می کنم... ان شاءالله.

۲ نظر ۱۳ بهمن ۰۱ ، ۲۱:۴۶
مرآت

... از یک سو دوست ندارم با شما آشوبگران حرف بزنم. چون می دانم گوش هایتان را بسته اید و جز از کانال لندن و آمریکا و عربستان، هیچ سخنی را نمی شنوید. اما از سوی دیگر، حق شهروندی و خون ایرانی شما را از خود می دانم و دوست دارم ایرانیت شما خرج بدمستی تبار ضد ایرانی نشود و اسلامیت شما در حلقۀ اتصال به معصومیت آل رسول، خورشیدانه تر بدرخشد. از این رو، با این که می دانم شاخک شنیداری شما به سمت بیداری نمی جنبد. اما از باب روایتگری حقایق، بخشی از آن چه را که شما به اسم انقلاب تاراج کرده اید و آن چه را که از ابتهاج، به اعوجاج کشانده اید، فرازی را باز می گویم که هم به عقوبت سکوت مؤاخذه نشوم و هم اگر روزی روزگاری، منصفانه به قیاس نشستید، اهالی بیان را به قصور و کم کاری متهم نسازید.

... تفاوت دیگر انقلاب 57 در این است که یاران خمینی نه تنها رسانه ای در اختیار نداشتند. بلکه رسانه های داخل و رادیوهای پر سر و صدای بی بی سی و میهن پرستان هم نوعاً در مسیر اهداف خودشان فعال بودند. اما شما اغتشاشگران، سوار بر انبوهی از رسانه ها، ناجوانمردانه بر ذهن و فکر و اندیشه و باور این مردم تاختید و از دروغ و تهمت و شایعه و فریب و هیجان سازی های کاذب، چیزی فروگذار نکردید. خروار خروار توئیت ارسال کردید،  به وسیلۀ بات ها و ربات ها میلیون میلیون هشتگ زدید و صدهزار صدهزار استوری های فریبنده گذاشتید، مدام، و بی محابا علیه قانون و آرامش کشور جوسازی کردید. تا مردم را بفریبید و از احساسات مردم برای غارتگران بین المللی پیروزی بسازید.

انقلابی های 57 بیش از آن که به فضاسازی های کاذب دامن بزنند، به انجام وظیفه اخلاقی و به رفتار اندیشمندانه می اندیشیدند، هیچ وقت به خود و به همراهان خود وعدۀ پیروزی دروغ ندادند. شاید به دلیل همین رفتار صادقانه و خالصانه بود که خدا نصرت و پیروزی شان را تسریع کرد که حتی انتظارش را هم نداشتند. اما شما آن قدر مردم بیچاره را در توهّم های خودساخته فرو بردید و آن قدر وعدۀ پیروزی دو روزه به همراهان دادید که دیگر خودتان هم باور کردید و برای پیروزی خیالی تان قرار جشن و پایکوبی گذاشتید... اما وقتی وعده های شما محقق نشد و نوبت به مجازات قاتلان خیابانی رسید، تلاش کردید با هشتگ های تبعض آمیزِ «نه به اعدام» جوّ جامعه را طوفانی و آتش فتنه هایتان را شعله ور نگه دارید که البته این ترفند هم مثل بقیۀ خبرها و شانتاژهای شما بر موجی از دغلبازی و نیرنگ و دروغ رسانه های معاند شکل گرفت...

 زندان های شاه در انقلاب 57 ، محل شکنجه بود. شکنجه هایی که راحت ترینش ناخن کشیدن بود که صدای زندانی را به عرش می برد. اما سوزاندن موی صورت با آتش سیگار، شکنجه محسوب نمی شد، اسمش نوازش بازجو بود. با این وصف، اگر از شکنجه های فنی ساواک و نحوۀ استنطاق زندانی های ساواک چیزی نگویم بهتر است. چون آن قدر دژخیمانه و ترس آور است که می ترسم خواندنش موجب اضطراب شما شود. اما توصیه می کنم تا زنده هستید و تا فرصت دارید، سری به موزۀ عبرت بزنید و ابزارهای شکنجه ساواک را ببینید. فقط یادتان باشد که دیدن آن ابزارها و شنیدن توضیحات کارشناس موزه، دل و جرأت بسیار قوی نیاز دارد. چون خودم دیدم که بعضی از بازدید کننده های محترم، موقع شنیدن توضیحات کارشناس موزه، از هوش رفتند. به همین دلیل بود که زندانی های قبل از انقلاب بعد از پایان حبس، تازه می بایست فرایند درمان جسمی و روحی را با هزینه های شخصی خود دنبال می کردند.

در عین حال، زندان ساواک برای انقلابی های سال 57 نه امتیاز داشت، نه سازمان حمایت از زندانیان بود که خانواده هایشان را تحت پوشش قرار دهد و نه در قبال سابقۀ محکومیت و سابقۀ سیاسی، به کسی پناهندگی یا اقامت می دادند. اما زندان جمهوری اسلامی محل استراحت و محل تعلیم و تعلم است. بعلاوه این که هر متهم از اولین ساعت بازداشت تا آخرین روز، اجازه دارد با پدر، مادر، همسر، فرزند، نامزد و حتی خانوادۀ نامزدش تماس تلفنی داشته باشد. آنهم نه فقط یک بار، بلکه هر تعداد بار که بخواهد!!

در جمهوری اسلامی خانوادۀ زندانیان هر روز تا غروب آفتاب می توانند با افراد بازداشتی خود ملاقات کنند و برای زندانیانی که حکمشان صادر شده باشد، حتی مرخصی های نوبه ای هم در نظر گرفته اند. در بازداشتگاه های جمهوری اسلامی نه تنها شکنجه برای متهم وجود ندارد؛ بلکه شکنجه فقط سهم بازجوی پرونده و زندان بان بیچاره است که دروغ های متهمین را می شنوند، اما  نمی توانند حرفی کمتر از گل به آن ها بگویند.

در بازداشتگاه های ساواک، نماز خواندن عقوبت داشت، روزه گرفتن مخفیانه بود. تماس تلفنی تا قبل از پایان بازجویی به هیچ وجه امکان پذیر نبود، متهمانی که تعیین تکلیف نشده بودند، به هیچ وجه امکان ملاقات نداشتند. اصولاً اگر متهم در خیابان یا دانشگاه یا در محل کار توسط ساواک دستگیر می شد؛ خانواده اش تا ماه ها از سرنوشت او بی اطلاع بودند...

رژیم پهلوی،  انقلابی های سال 57 را در میدان 17 شهریور تهران (ژالۀ سابق) از زمین و هوا به رگبار بست. از زمین با تیربار ام. ژ.ث و تیربار تانک. از هوا هم با تیربار هلی کوپتر، در حالی که مردم هیچ وسیله ای برای دفاع از خود نداشتند. چون اصولاً برای درگیری نرفته بودند. اما شما رفتارتان در اغتشاشات برعکس بود، شما در مقابلتان پلیس و بسیجی بی سلاح داشتید که با قمه و چاقو و سنگ آن ها را می زدید، می کشتید و حتی آتش می زدید.

انقلابی های سال 57 به دلیل پلیسی بودن اوضاع و استقرار تانک های ارتش در میادین و خیابان ها و به دلیل حکومت نظامی که تردد های شبانه ممنوع بود، با ابتکار خودشان شب ها بر پشت بام ها  رفتند و ذکر الله اکبر و شعارهای ارزشی سردادند، اما شما علی رغم آزادی هایی که داشتید و دارید، با شبیه سازی روش های انقلاب 57  فقط با این هدف که شناخته نشوید به پشت بام رفتید و با سر و روی پوشیده و بعضاً در حال نشسته شعارهای مزخرف را هوار کشیدید. اما دیدید که اکثریت قریب به اتفاق مردم، شما را همراهی نکردند.

انقلاب 57 تاریخ را تحریف نکرد، تاریخ را به نفع خود تعریف نکرد تاریخ را تصحیف هم نکرد. انقلاب 57  از هیچ انقلابی برای خود شبیه سازی نکرد بلکه از تمام انقلاب های دنیا عبور کرد، انقلاب 57 حرف های بسیار نو برای گفتن داشت و تنها انقلابی بود که قلب ملت ها را تسخیر و انسان ها را متحول کرد. انقلاب 57  دنیایی پر از امید را به روی محرومان و مظلومان جهان گشود. اما، انقلاب جعلی شما، آغازش تحریف تاریخ، چاشنی اش دروغ- شایعه- تهمت و ادامه اش هرزگی و فحشاء و ترور  بود و  نتیجه اش هم کشتارهای ناجوانمردانه ای بود که در تهران، اصفهان، شیراز، مشهد، البرز، خوزستان، زاهدان و خاش رقم خورد...

در مجموع، انقلاب اسلامی 57 از شروع تا پایان، یک پدیدۀ نادر و استثنایی بود که بر پایۀ آموزه های قرآنی، خشم و شدت را فقط علیه ظالمان، ستمگران و جنگ طلبان تجویز می کرد. به همین دلیل بود که بنیانگذار عزیز انقلاب، فرمود هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بزنید! اما در بین خودتان وحدت کلمه داشته باشید! و باز به همین دلیل بود که پیروان امام خمینی، رحمت الله علیه هیچ گاه در برابر بیگانه دچار خود تحقیری نشدند، به بیگانه سواری ندادند، با شعارهای عزتمدارانه پیش رفتند و جوانمردی و اخلاق را برای شکم و زیر شکم قربانی نکردند. اما شما آن چه از عزت و غیرت و ثمرۀ خون شهیدان به یادگار داشتیم، همه را یک جا برای خوشایند غرب غارتگر و سلبریتی های خودشیفته، به باد دادید...

این ها را نوشتم که شاید از جوزدگی دست بردارید و خود را باز شناسید و بیش از این در کجراهه دست و پا نزنید و عاقبت تان را خرج شیطان و فاحشه های هرجایی نکنید... باشد که رستگار شویم.

و تکرار بیت حضرت حافظ برای یادآوری خودم:

تو پنداری که بدگو رفت و جان برد؟

حسابش با کرام الکاتبین است.

۱۰ نظر ۲۸ آذر ۰۱ ، ۲۳:۴۷
مرآت

می نازم به راه امام، به قیام امام، به سرالصلوة و صیام امام، به واژه واژه های کلام امام. می بالم به قلم و دفتر و کاغذ امام، به نگاه نافذ امام، به آرمان امام، به عرفان امام،، به آموزه های امام و به جانشین خلف امام که از بانگ لاتَخَفِ او در عصر هجوم فتنه ها و دسیسه های سرخ و سیاه؛ هیبت حیدری می زاید و فریاد دادگری.

دهانِ تَنگِ شیرینش، مگر مُلکِ سلیمان است    

که نقشِ خاتمِ لعلش، جهان زیرِ نگین دارد؟

لبِ لعل و خطِ مشکین، چو آنش هست و اینش هست

بنازم دلبرِ خود را، که حُسنش آن و این دارد

 

+ پیرو خط رهبری رنگ عوض نمی کند.

++ ان شاءالله ادامۀ راهشان تا ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف...

پ.ن: شعر از حضرت حافظ.

۷ نظر ۲۰ آذر ۰۱ ، ۲۳:۱۳
مرآت

کسانی که مطالعات تاریخی دارند، می دانند که شرایط سیاسی کشور در خرداد ماه سال 1360 بسیار ملتهب، متشنج و حادثه خیز بود، به این صورت که از یک سو کشور در حال جنگ بود، از  سوی دیگر، عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا در 20 خرداد کام منافقین را بسیار تلخ کرده بود. جبهۀ ملی نیز بعنوان حامی سیاسی و رسانه ای بنی صدر با تمام قوا علیه لایحۀ قصاص در مجلس فراخوان داده بود  و قرار بود که ساعت 14 روز 25 خرداد در تهران و چند شهر دیگر تظاهرات بر پا کنند. از همه مهمتر این که طرح عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور بنی صدر نیز در دستور کار مجلس قرار داشت و منافقین مطمئن بودند که بنی صدر به زودی از  مقام ریاست جمهوری نیز عزل خواهد شد. به همین دلیل عزمشان را جزم کرده بودند که بعد از تظاهرات جبهه ملی که آشوب و بلوا کشور را فرا می گیرد، حملۀ مسلحانه خود را به مراکز حساس و حیاتی کشور آغاز کنند و حمام خون راه بیندازند. به همین دلیل امام هوشمند انقلاب، ساعاتی قبل از تظاهرات غیر قانونی جبهه ملی، با یک سخنرانی پیشگیرانه تمام توطئه ها را خنثی کرد. امام در سخنرانی اش، دردمندانه با مردم حرف زد و از  مواضع خصمانۀ جبهه ملی و اهانتی که  به قرآن کرده بودند، ابراز تأسف می کرد. حالت ظاهری امام نشان می داد که سینه اش مالامال از درد است و قلبش از بیداد آدم های چندچهره جریحه دار است. امام می دید که منافقین، دفتر رئیس جمهور را به ستاد آشوب تبدیل کرده اند و برای روزهای آینده، جنگ خیابانی را تدارک دیده اند. امام می دید که صدای شیطان بزرگ از حلقوم جبهۀ ملی و دست شیطان بزرگ از آستین منافقین جلاد  بیرون آمده  که آشکارا  قرآن را هدف گرفته اند؛ به همین دلیل آن قدر بیان مطلب برایش سنگین بود که نتوانست جمله اش را به آخر برساند. به ناچار، با قلبی آزرده و با سینه ای لبریز از درد، وسط جمله، ذکر «ولا حول ولا قوة الا بالله» را بر زبان جاری کرد... و جمله را ناتمام گذاشت....

با این ذکر، صدای جماعت حاضر در حسینیۀ جماران به گریه بلند شد و در نتیجه، آن چنان جوش و خروشی در دل مردم ایجاد کرد که ظرف کمتر از دوساعت خیابان های تهران و استان های بزرگ مملو از کفن پوشان انقلاب شد... امام بعد از لحظاتی سکوت، مجدداً در مورد جبهۀ ملی و نهضت آزادی و منافقین، مطالبی را مطرح کرد و سخنانش را با همین مباحث به پایان برد.

اثر ذکر امام در آن روز آنی بود، یعنی بیش از دوساعت نگذشت که حرکت توفندۀ مردم شکل گرفت، یعنی قبل از این که تظاهرات جبهه ملی شروع شود، قبل از آن که سپاه و بسیج حرفی بزنند، قبل از آن که مسئولین نظام تدبیری بیندیشند و قبل از آنکه منافقین سر از لانه هایشان بیرون بیاورند؛ مردم به حول و قوۀ الهی به صحنه آمدند و با تمام وجود در مقابلشان ایستادند و مکرشان را به خودشان برگرداندند. در نتیجه، چند روز بعد، جبهۀ ملی و نهضت آزادی برای همیشه سپر انداختند، بنی صدر خائن و رجوی جلاد به مخفیگاه خزیدند و نیروهای منافقین سر در لانه هایشان فرو بردند تا در فرصتی مناسب به دام نیروهای امنیتی بیفتند و یا از کشور بگریزند و همین هم شد...

به قول جناب حافظ:

فلک غلامی حافظ کنون به طوع کند

که التجا به در دولت شما آورد

و به قول جناب صائب:

گر از اوضاع دنیا دَرهمی صائب نظر وا کن

که بیداری بوَد لاحول، این خواب پریشان را

 

پ.ن: منظور من از مفهوم «لا حول ولا قوة الا بالله» در پست قبل، التجای عارفانۀ امام خمینی رحمت الله علیه بود که در این یادداشت به آن اشاره کردم. (اگر فایل صوتی یا فیلم سخنرانی امام را گوش کنید، حس بهتری به شما منتقل خواهد شد.)

 

۲ نظر ۲۰ آبان ۰۱ ، ۲۱:۲۴
مرآت

 

یکم: فجریّه 4

اگر چرخ زمان به عقب بازگردد و من به سال های دهۀ 50 و 60  برگردم، بی تردید  برای یوم الحساب خود، در پیش برد آرمان های امام خمینی رحمةالله علیه و در صیانت از خط سرخ فجرآفرینان عزیز و برای صیانت از میراث شهیدان والامقام، این بار انقلابی تر، بیدار تر، وسیع تر، وثیق تر، دقیق تر و عمیق تر از گذشته، تلاش خواهم کرد... می دانم که چرخ زمان به عقب باز نمی گردد. اما من در چهل و سومین سال انقلاب لازم می دانم با صدای رسا بگویم که عشق من به خمینی کبیر و شهیدان راه انقلاب، مجازی نیست و اعتراف کنم که: بی نام خمینی، انقلاب اسلامی ایران در هیچ کجای دنیا شناخته شده نیست.

دوم: روزه ات قبول دخترکوچولو

بر اساس یک عادت شخصی هیچ وقت از نذری هایی که شب های جمعه بر مزار شهدا و اموات تعارف می کنند، بر نمی دارم. فقط قبول باشه میگم و برای صاحب نذر صلوات و فاتحه میخوانم. اما امروز، در مراسم گلباران قبور شهدا، با روزۀ استحبابی اول ماه رجب! ساعتی قبل از اذان مغرب، یک دخترخانم محجبه تقریباً هفت هشت ساله ناز، با دیس پر از کیکِ بُرش دادهٔ وکیوم شده جلو آمد و تعارف زد!  نمیدونم چی شد که نتونستم ازش بگذرم. با یک «به به» و «چه چه» ازش پرسیدم خودت خریدی؟ با لبخندش به چندقدم اون ورتر اشاره کرد و گفت مامانم پخته! منم یک چنگال کوچولو گرفتم و در حالی که آماده برداشتن یک برش کیک بودم، از دخترک پرسیدم کلاس چندمی؟ گفت کلاس اول...

کیک را داخل دهان گذاشتم و ادامۀ سئوال که کلاستون حضوریه یا آنلاین؟ او داشت توضیح می داد و منم در حال قورت دادن کیک بودم.

بابت کیک خوشمزه، بابت توضیح قشنگ و حجاب دخترک یک آفرین بهش گفتم تا بیش از این معطل نشه. اما دخترک که انگار منتظر یک آفرین دیگر بود گفت: تازه من و مامانم امروز روزه ایم! تا اسم روزه رو شنیدم، بی اختیار گفتم وااااای واااای!!

... لبخندی ناگزیرآمیز به دخترک زدم و تهِ دلم گفتم: این است نتیجه ترک عادت! روزه ات قبول دختر کوچولو :)

 

۵ نظر ۱۴ بهمن ۰۰ ، ۲۳:۵۲
مرآت

صحیفۀ امام  (ره) در 22 جلد، مجموعه ای از آثار حضرت روح الله است مشمل بر نامه ها، اعلامیه ها، پیام ها، سخنرانی ها و احکام انتصابات که در حدود 11 هزار صفحه توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی به چاپ رسیده و در اختیار علاقمندان، محققان و پژوهشگران قرار گرفته است. نسخۀ پی دی اف این آثار به صورت رایگان در پرتال امام خمینی وجود دارد. در اینترنت هم هرکس می تواند کلمه کلمه این مجموعه را با گوگل جستجو و مطالعه کند. اما این مجموعه، یک کتاب معمولی نیست که نسخۀ کاغذی اش را کسی با خود این ور و آن ور ببرد و به صورت مستمر بخواند و تمامش کند. بلکه مجموعه ای است که باید به عنوان کتاب مرجع در خانه ها و کتابخانه ها از آن استفاده کرد.

مع الوصف، مرآت کسی را می شناسد که بعد از انجام یک کار تحقیقی در باره غرب شناسی از نگاه امام، تصمیم به خواندن این مجموعه گرفته و 21 جلد آن را در مدت 23 ماه از ابتدا تا انتها خوانده است. او کسی است که می گوید امام را از طریق مشی و سلوک و آثارش شناخته، به راه امام ایمان دارد، امام را نادرۀ دوران و معجزه حوزه های علمیه می داند و معتقد است که در دورۀ پس از غیبت، تنها عالم و فقیه و عارفی بوده که توانسته است: سیاست را در مسیر شریعت، معنویت ببخشد! شریعت را در جادۀ ایقان به سمت عرفان سوق دهد و سیمرغ عرفان را در حجلۀ جهاد و شهادت و خون، به پرواز درآورد، تا آموزه ای باشد برای تکامل و بالندگی زیست انسان ها بر پایه اصل عزت، حکمت و مصلحت.

در دهۀ مبارک فجر، روح امام بزرگوار انقلاب و یاران شهیدش شاد، نامشان ماندگار و مرام سرخشان جاودانه باد...

جمله ای عارفانه از مرد عرفان و سیاست: ... در حفظ حُجُب کوش نه در جمع کُتُب

 

۲ نظر ۱۳ بهمن ۰۰ ، ۲۳:۴۳
مرآت

 انقلاب اسلامی و آموزه های دینی روح الله را ثمرۀ هزار و یکصد سال مجاهدت وارستگان، فقیهان، مفسران، و محدثانِ اصیلِ شیعه _ از کلینی تا خمینی _ می دانم و عـصارۀ خمینی رحمت الله علیه را درخامنه ای عزیز متجلّی می بینم.

عشق من به حضرت روح الله بیش از آن که رنگ هیجانی و سیاسی داشته باشد، طعم معرفتی، پژوهشی و آزاد اندیشی دارد.

پ.ن: انقلاب اسلامی از معجزات قرن است و انقلابی گری همچنان ادامه دارد...

 

۱ نظر ۱۲ بهمن ۰۰ ، ۲۱:۴۳
مرآت

در عصر تکثر سلایق و علایق و در روزگار ظهور و بروز قرائت های گوناگون از دین داری و دین مداری، اسلام امام خمینی رحمت الله علیه و خامنه ای عزیز حفظه الله را خالص تر، زلال تر، کامل تر، پیشروتر، قوی تر و جهانی تر از بقیۀ قرائت ها می دانم و معتقدم که رهنمودها و آموزه های این دو عزیز آزاده و شجاع و بی بدیل، در معرفی اسلام ناب محمدی و در آماده سازی زمینه های ظهور قائم آل محمد، عجل الله تعالی فرجه الشریف، موفق بوده و راهبری داهیانۀ رهبر فرزانۀ انقلاب، مقرون به عنایت و هدایت حضرت صاحب الزمان علیه آلاف تحیة والثناء خواهد بود... و من به داشتن چنین رهبری به خود می بالم.

۳ نظر ۱۹ آبان ۰۰ ، ۲۱:۲۴
مرآت